جدول جو
جدول جو

معنی سنام الدین - جستجوی لغت در جدول جو

سنام الدین
بنلاد دین
تصویری از سنام الدین
تصویر سنام الدین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سهام الدین
تصویر سهام الدین
(پسرانه)
بهره ها و نصیبهای دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حسام الدین
تصویر حسام الدین
(پسرانه)
آنکه در دفاع از دین چون شمشیری تیز وبرنده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سراج الدین
تصویر سراج الدین
(پسرانه)
آنکه چون چراغی در دین است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نظام الدین
تصویر نظام الدین
(پسرانه)
موجب نظم و انظباط در دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کرام الدین
تصویر کرام الدین
(پسرانه)
بزرگوار دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قوام الدین
تصویر قوام الدین
(پسرانه)
آنکه موجب استواری و استحکام دین است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از همام الدین
تصویر همام الدین
(پسرانه)
دارای مقام و منزلت در دین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سنان الدین
تصویر سنان الدین
(پسرانه)
آنکه به منزله نیزه دین است و دشمنان را نابود می کند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نجم الدین
تصویر نجم الدین
(پسرانه)
آنکه چون ستاره ای در دین می درخشد، نام عارف بزرگ و نامدار قرن هفتم، نجم الدین رازی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سناءالدین
تصویر سناءالدین
(پسرانه)
آنکه موجب روشنایی در دین است
فرهنگ نامهای ایرانی
(نَ مُدْ دی)
عبدالغفار قزوینی، ملقب به نجم الدین. صاحب کتاب السماوی الصغیر در فقه شافعی است. وی به سال 665 یا 668 ه. ق. درگذشته است. رجوع به کشف الظنون و شدالازار ص 200 و 71 و ریحانهالادب ج 4 ص 171 شود
مولانا نجم الدین، محمود بن ابراهیم بن علی کازرونی، معروف به اصم و ملقب به نجم الدین. از حافظان و محدثان و ادبای قرن هشتم هجری شیراز است. رجوع به شدالازار ص 106 شود
احمد بن ابوبکر محمد نخجوانی. وی شارح اشارات و قانون ابن سیناست. جز این از حال وی اطلاعی نیست. رجوع به ریحانهالادب ج 4 ص 168 و روضات الجنات ص 77 شود
محمد کابلی، معروف به ملا قاسم گاهی. از شاعران قرن دهم هجری است. رجوع به گاهی و نیز رجوع به تذکرۀ علمای هند ص 167 و ریحانهالادب ج 3 ص 350 شود
احمد بن علی بن الرفعه. وی بر کتاب الوسیط غزالی شرحی نوشته است در 60 مجلد بنام المطلب. رجوع به غزالی نامه ص 234 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ مُدْ دی)
قاضی نظام الدین، ابن شرف الدین حاجی محمد فراهی، از فقها و علمای قرن نهم و معاصر سلطان حسین بایقراست و بفرمان او در دارالسلطنۀ هرات منصب قضا داشت و به سال 900 هجری قمری درگذشت. (از رجال کتاب جبیب السیر ص 180). و نیز رجوع به تاریخ حبیب السیر جزو 3 ج 3 ص 438 شود
احمد از علمای قرن یازدهم و معاصربا شاه عباس ثانی صفوی است، وی کتاب فرس نامه را به فرمان این پادشاه تألیف کرده است. (از ریحانه الادب ج 4 ص 209). و نیز رجوع به اعیان الشیعه ج 8 ص 347 شود
ابوالفتح فخرالملک پسر خواجه نظام الملک است، وی بعد از پدر به وزارت برکیارق رسید و به سال 500 هجری قمری کشته شد. رجوع به تاریخ ادبیات در ایران، دکتر صفا ج 2 ص 907 شود
لغت نامه دهخدا
(سَ ئُدْ دی)
ارقم فارسی که برقم مردی و مردمی صفحۀ دولت او مرقوم بوده و کمال شهامت او همه اقران و اکفاء را معلوم، برادر اتابک دکله که ممالک فارس در تحت تصرف و فرمان او بود و از حد مکران تا ساحل عمان در ضبط و امکان او. او را ابیاتی است اما این یک رباعی از بزرگی شنیده آمد:
روی تو بطعنه بر قمر می خندد
لعلت بکرشمه بر گهر میخندد
از شیرینی که هست گویی لب تو
پیوسته چو پسته بر شکر می خندد.
(لباب الالباب ج 1 ص 59)
لغت نامه دهخدا
(نَ مُدْ دی)
محمد بن سعیدالدین محمد بن مسعود بلیانی کازرونی، مکنی به ابوعبدالله و ملقب به نسیم الدین. از علمای قرن هشتم و از مشایخ بلیان است. وی در 65سالگی به سال 810 هجری قمری در لار وفات یافت.
لغت نامه دهخدا
(حُ مُدْ دی)
مشارالدوله فرزند حاجی میرزا محمد بن علی اکبربن ابوالقاسم بن محمد مسیح بن کاظم شیرازی است. وی پدر نظام الدین حکمت مشارالدولهاست که کفیل وزارت فرهنگ ایران (4- 1303 هجری شمسی) بوده است. رجوع به از سعدی تا جامی ص ب مقدمه شود
زرین کمر. یکی از حکمرانان رویان و رستمدار ازسلسلۀ پادوسیان معروف به گاوباره. از 351 تا 386 هجری قمری حکم راند. رجوع به حسام الدوله زرین کمر شود
حسین بن علی صفناقی حنفی. شارح هدایۀ مرغینانی بنام ’النهایه’ وفات او به سال 710 هجری قمری بوده است. و رجوع به حسین... شود
علی برادر شمس الدین ملک الجبال محمد بن فخرالدین مسعود دوم از ملوک شنسبانی بامیان است. رجوع به حسام الدین غوری شود
کینخواری چنانکه در سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 80 آمده است. رجوع به حسام الدوله کینخواری شود
لغت نامه دهخدا
(عِ مُدْ دی)
عثمان بن علی بن عمر بن عثمان عمری دفتری، مکنی به ابوالنور و ملقب به عصام الدین. ادیب و مورخ قرن دوازدهم هجری. رجوع به عثمان (ابن علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(قَ مُدْ دی)
لقب بهاءالدوله، ابونصر بن عضدالدوله بن رکن الدوله بن بویه. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 430 و بهاءالدوله شود
لغت نامه دهخدا
(سِ جُدْ دی)
ابن المنهاج لاهوری. معاصر خوارزمشاه بوده است. او را سراج سمرقندی نیز خوانده اند، اگرچه مولد او در لاهور بود، امامنشاء او سمرقند بود. از آن سخنش را ذوق شکر و قند بود، چون در قفص منبر طوطی ناطقۀ او شکرخوار شدی منطق طوطیان هند پیش الفاظ چون شکر او خوار شدی، و چون در چمن محاوره عندلیب فصاحت او در نوا آمدی حسان پیش کلمات او بی نوا آمدی. و اگرچه اشعار او مشهور است، اما رباعیی چند از منشآت او اثبات افتاد، میگوید:
رباعی
آن دل که ز هجر دردناکش کردی
وز هر شادی که بود، پاکش کردی
از خوی تو آگهم که ناگه ناگه
آوازه درافتد که هلاکش کردی.
(از لباب الالباب چ سعید نفیسی صص 235- 236).
و رجوع به آتشکدۀ آذر چ بمبئی ص 303 و صبح گلشن شود
لغت نامه دهخدا
(سِ جُدْدی)
دهی است از دهستان رغیوۀ بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع در 35 هزارگزی شمال باختری رامهرمز و 2 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو ویس به هفتگل. هوای آنجا گرم و دارای 90 تن سکنه است. آب آنجا از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو و در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفۀ احمدی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اِ مُدْ دی)
امیر کاتب بن امیر عمر، از دانشمندان معروف قرن هشتم هجری بود، شرحی بنام ’کفایه’ بر کتابی موسوم به ’هدایه’ نگاشت و نیز حاشیه ای موسوم به ’غایهالبیان’ بر همان کتاب برشتۀ تحریر درآورد و این شرح را در سال 747 هجری قمری به اتمام رسانید. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
منشی توران شاه بن طغرل (476-489 هجری قمری). دوازدهمین پادشاه قاوردیان در آغاز پادشاهی بوده است. (تاریخ افضل ص 78)
منشی اصفهانی. از بزرگان روزگار امیر مبارزالدین فرمانروای فارس بوده است. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 636)
عبدالکریم بن ابی سعد محمد بن عبدالکریم بن فضل بن حسن فقیه شافعی مکنی به ابوالقاسم و معروف به رافعی قزوینی. رجوع به رافعی قزوینی در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا